✍️امیررضا عبدلی
🔻سال ۶۰، پانصد
🔻سال ۷۰، ۳ هزار
🔻سال ۸۰، ۳۲ هزار
🔻سال ۹۰، ۳۵۰ هزار
🔻سال ۹۷، احتمالاً ۱۸۰۰ هزار
💢کنار هر یک از این ها بنویسید هزار میلیارد تومان. این ها موجودی پول اقتصاد ایران در سی چهل سال اخیر هستند به طور تقریبی.
💢اگر من و شما یک اسکناس صد تومانی چاپ کنیم و گیر بیفتیم، یکی از این دو سرنوشت در انتظارمان است: اگر بتوانیم ثابت کنیم محارب نیستیم ۵ تا ۲۰ سال حبس، و اگر محارب نبودنمان به اثبات نرسد اعدام. جعل پول برای شهروندان جرم بسیار سنگینی است. امّا اگر من و شما پشت میز ریاست بانک مرکزی یا بانکها و موسسات اعتباری بنشینیم وضع کمی فرق میکند. به طوری که میتوانیم روزی ۸۰۰ میلیارد تومان پول خلق کنیم (جعل کنیم) و در پایان دورۀ تصدی هم با عزت و احترام لوح تقدیر بگیریم و هیچ احدی هم توضیحی از ما نخواهد.
💢 به ذهنم رسیده بود که اگر خلق دلبخواه پول این قدر مباح است و هیچ معضلی برای اقتصاد ایجاد نمی کند، می توان به همۀ شهروندان یک پرینتر داد تا هر وقت نیاز داشتند پول چاپ کنند. امّا اگر مشکل ایجاد میکند میتوان به شهروندان توضیح داد که خلق پول در بانک مرکزی و شبکۀ بانکی دلبخواه نیست و منطق و معیارهای علمی دارد. ولی آخر کدام معیار؟ در این چهل سال هیچ چیز در این کشور ۳۶۰۰ برابر نشده، البته شاید به استثنای رنج مردم. هیچ معیاری چنین افزایش پول حیرتانگیزی را توجیه نمیکند.
💢 یا اینکه حداقل می توان راستش را گفت. می توان گفت خلق پولِ دلبخواه بود که باعث سقوط ارزش پول ملّی شد؛ هم در برابر کالاها و خدمات (تورّم) و هم در برابر ارزهای خارجی (بالا رفتن نرخ مبادلۀ ارز). میتوان گفت به خاطر خلق پول دلبخواه بود که آشنایانی که قبل از دیگران پولهای جدید را وام گرفتند دائماً ثروتمندتر شدند و غریبه ها (بقیۀ مردم) دائماً فقیرتر. میتوان گفت مسبّب کاهش ارزش پول ملّی نه آن میلیاردری است که در کاخ سفید نشسته و نه این دلالها و مردم مستأصلی که سر چهارراه استانبول ایستادهاند. میتوان گفت باعث و بانی این اوضاع، امضاهایی است که در این چهل سال پشت دوتا میز زده شد: میز مجللی در بانک مرکزی و میز بسیار مجللتری در کاخ ریاست جمهوری.
💢 من اقتصاددان نیستم. امّا هر وقت از هر اقتصاددانی پرسیدم منشأ و تعیینکنندۀ ارزش پول چیست، گفت اعتبار دولت، و ارزیابی دولت از نیاز اقتصاد به پول. در این چهل سال به جز موارد انگشتشمار، کسی از لزوم قانونی برای محدودکردن قدرت پولی دولت سخن نگفت. به هر کتاب و مقاله ای که سرک کشیدیم فقط بحث از تقاضای پول بود. هیچ کس دربارۀ عرضۀ پول چیزی نگفت و هنوز هم نمیگوید. امّا به جایش تا دلتان بخواهد همه جا پر است از شکست هایی که آقایان نکتهسنج در آزادی بازار کشف میکنند و دانشمندانه برایش نسخههای دولتی یا مثلاً غیردولتی میپیچند.
💢 وقتی انسان اقتصاددان نباشد میتواند بگوید به مردم حق انتخاب پول بدهید تا در برابر سوختن پساندازهایشان در آتش لاقیدی دولتمردان بیدفاع نباشند، امّا اقتصاددانها بسیار بعید است بتوانند چنین خیالی را از سر بگذرانند. آنها اصولاً طوری آموزش داده میشوند که به آزادی و حق انتخاب مردم آلرژی داشته باشند و اقتدار دولت به خصوص در انحصار انتشار پول را یک خط قرمز غیرقابل بحث بدانند.
💢 امروز حتی اگر اقتصاددان هم باشیم باید به جای طراحی تئوری توطئه و تأکید بر نقش دشمنان و دلالان، بگوییم هرچه سریعتر قوانین استقلال بانک مرکزی و هدفگذاری تورم را تصویب کنید تا بازار آرام بگیرد و رشد پول مهار شود. امّا البته اگر عینک اقتصادکلان را از چشم برداریم راه حل بسیار کاراتری را هم خواهیم دید: [انحصار انتشار پول را بردارید] به مردم حق انتخاب پول بدهید و ببینید بازار گرهی را که دولت کور کرده با چه سهولتی خواهد گشود.