ملی گرایی ما ایرانی ها فرهنگ و دانش و خرد نیاکان ما است. جالب این جا است که اعراب به دوران جاهلیت خود افتخار می کنند. افتخار آنان به شعرهایی است که در آن به هم دشنام می دادند. افتخار آنان به بت پرستی شان است.
اما افتخار ما به فرهنگ و دانش و خرد نیاکانمان است که جهان را با همین خرد و دانش پیراستند و آرایش کردند.
ما ایرانیان یگانه پرست بودیم و در جهان باستان که همه خون ریزی و زشتی و آدم کشی بود، ما پادشاهانی داشتیم (منتهی نه همهٔ پادشاهانمان) که تن به کشتن هیچ کس ندادند و به همهٔ انسان ها به هر کیش و مذهب احترام می گذاشتند و جالب این که در آن جهان باستان که این همه فجایع و بی قانونی و هرج و مرج بود، در ایران ما یک قانون و داد مردمی خوب و بسیار نیک حکومت می کرد که مردم می توانستند در آسایش کامل زندگی کنند.
تقریبا دو هزار سال پیش در چین کتابی نوشته شد که یک جهانگرد چینی به یک کشور غربی (یعنی ایران) آمده و در آن شرح می دهد که این مردم خوش رو هستند، مهمان نوازند، در جاده ها شما آزاد هستید و کسی به شما حمله ور نمی شود، در استقبال شما می آیند و به شما خوش آمد می گویند و در بدرقه به شما چیزی پیشکش می کنند…
و تا امروز همهٔ اینها هم اکنون حتی در بعضی از روستاهای ایران هست.
بنابراین در آن جهان پر از فجایع باستانی که اعراب برادرکشی داشتند و ترکان همدیگر را قتل عام می کردند می بینید که ما دارای چه تاریخ و فرهنگ و تمدنی بودیم که این قدر با آرامش و در کمال آسایش کنار هم می زیستیم. همهٔ این داده های فرهنگی جهان در اوستا نیز آمده و در نزد ما است و برای ما است و این ها متعلق به نیاکان ما است و افتخار ما امروز به فرهنگ ایران و بزرگ داشتن فرهنگ و خرد و دانش جهانی است و نه تنها ایرانی.
برگرفته از مجله رودکی، اردیبهشت و خرداد۱۳۸۷، شمارهٔ ۲۳، رویهٔ ۱۲۰ و ۱۲۱